Dr. John .H. watson

وبلاگ جان واتسون

Dr. John .H. watson

وبلاگ جان واتسون

Dr. John .H. watson
آخرین نظرات
نویسندگان

: (((

این پست رو تا حدودی راحت تر از قبلی گذاشتم . اون موقع تو اوج ناراحتی و افسردگی بودم . جان که اصلا فکر کنم با این اتفاق ناگواری که برامون پیش اومده دیگه حتی قید رفتن به نت رو هم بزنه که من فکر کنم همین کا رو هم کرده . به من گفت دیگه وبی رو که یک روز خودم ساختم و ... رو باید حذف کنم . دیگه تو هم پست نذار .

من باهاش مخالفت کردم و گفتم حتی اگه شده تو هر ماه فقط یه پست الکی هم شده می ذارم اما وب رو حذف نمی کنم . اونم با وجود دوستای خوبی که پیدا کردیم و خاطرات خوبی که داریم ... نه حذفش نمی کنم .

دیگه حتی بحث کردن سر اینکه اسماگ این جوریه یا تورین و بارد این طورین برام خیلی دور و بی اهمیت شده ... جان از من بدتره بابا !!! حتی یادم میاد وقتی خبر جشن عروسی بن و سوفی رو تو وب سپیده خوندم یا پست های الهه رو خوندم ناراحتی ام رو نمی تونستم ندیده بگیرم ... حتی من الان بی هدف و الکی دارم پست میذارم .

خب من دوست ندارم ناراحتی مو تو اینجا بگم ... احساس می کنم کار درستی نیست ولی از طرفی دوس دارم مثل گذشته پست بذاریم ... مخصوصا جان ... دلم برای جان گذشته تنگ شده ... جان 14 روز پیش ...

خب .. این پست طولانی شد ... دیگه از ناراحتی هامون نمی گم ... سعی می کنم یه کم شاد تر حرف بزنم . از همه  ی دوستانی که ابراز همدردی کردن با ما بی نهایت ممنونم . احساس بهتری دارم الان ... 

  • Sherlock

نظرات  (۳)

سلام دوستای مهربونم خیلی خوشحالم ک برگشتین.این وب و نبندی ی وقت من ک خیلی دوست دارم وب تونو.انشاالله مشکلتون زودتر حل بشه من همیشه ب یادتون هستم
امیدوارم دیگه هیچ مشکلی واستون پیش نیاد و همیشه خبرهای شاد و خوشحال کننده رو تو پست بزارین.موفق باشید دوستای گل من
پاسخ:
Sherlock : واقعا ممنونم ... از صمیم قلب متشکرم .
من واقعا میتونم درکتون کنم .من بهترین و تنها دوستم تنها کسی که تو دنیا دوسش داشتم و میتونستم بهش اعتماد کنم جلوی چشمام مردو اصلا نمیتونستم باهاش کنار بیام ولی بچه ها ما از شرلوک یاد گرفتیم احساسات میتونه مارو نابود کنه میدونم سخته ولی باید باهاش کنار بیاین .باید به زندگی ادامه داد
پاسخ:
Sherlock  : از اینکه اینقدر به ما لطف دارید ممنونیم ... واقعا روزای سختی رو میگذرونیم اما با توکل به خدا انشالله از پسش بر میایم ... بازم ازتون ممنونیم .
نمیخوام بپرسم چه اتفاقی افتاده
آدم هر از گاهی ازین فکرا ب سرش میزنه.اما بعد از یه مدت ب خودش میخنده ک این فکرهارو با خودش کرده
تو رو خدا وب رو حذف نکنید در دوران بی شرلوکی...
خواهشا وب رو تعطیل نکنید اگ پست ندارین من یه فکرایی دارم شاید بتونم کمیک براتون بفرستم و...
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی